ترانه هایی در کشور تولید می شود که خیانت و روابط مثلثی و مربعی را در میان جوانان جا می اندازد
به گزارش ورس ، امیرکریمی از نخستین خواننده های نسل اول موسیقی پاپ پس از انقلاب است که در سال ۱۳۷۱ پس از گذراندن یک دوره اجمالی تئوری موسیقی و سلفژ از سال ۱۳۷۳ به طور جدی تر موسیقی را دنبال کرد به دنبال آن همکاری وی با صدا و سیما نیز آغاز شد. اولین آلبوم کریمی «غریبه» بود که به سفارش شرکت سروش در سال ۱۳۷۸ روانه بازار موسیقی شد. او توانست با آهنگ «تهران» محبوب خاص و عام شود. از اجراهای ماندگار او می تواند به اجرای مشترک وی با زنده یاد ناصر عبداللهی در ترانه ای با عنوان «ای دوست » اشاره کرد. او حدود یک ماه پیش میهمان مشرق بود و با ما درباره وضعیت امروز موسیقی به گفت و گو نشست.
*در ابتدا با این مقدمه بحث مان را شروع کنیم که در یک مقطعی ، از اواخر سال ۷۰ ناگهان جریانی آغاز شد، و موسیقی پاپ پس از انقلاب آغاز به فعالیت کرد. اما سیر و مسیرش سرانجام آشفته امروز را داشت. چه بلایی بر سر موسیقی پاپ آمده ؟
من معتقدم به سمتی رفته ایم که دیگر اقبالی به موسیقی خاص از جنسی که ما کار می کردیم وجود ندارد، یعنی اقبال آنچنانی نیست. در حال حاضر از ۱۰۰ نفر مخاطب، ۲۰ الی ۳۰ نفر مخاطب موسیقی من هستند، ۸۰-۷۰ نفر جوان تر و پویاتری که واقعا تأثیرگذار و تعیین کننده اند، رفته اند به سمت نوع دیگری از موسیقی که من اسمش را می گذارم «عشوه و ناله»!
* این عشوه و ناله مد نظرتان تناسبی با ابتذال دارد؟
ببین کلمه ابتذال در مورد موسیقی در شرایط کنونی را باید بازتعریف کنیم و بعد در مورد آن صحبت کنیم.
*ابتذال هدایت عمده مخاطبی که موسیقی گوش می دهند به سوی فرهنگی میل کرده که خارج از چهارچوب فرهنگ عامه مردم بوده و هست.
اگر مقصود، فرهنگ عامه باشد که باید بگوییم فرهنگ عامه ما تحت تاثیر موسیقی تغییر کرده و مختصات اصیلش را از دست داده است. خب اگر فرهنگ عامه خود را مثلا با دهه شصت مقایسه کنیم، بله! باید بگوییم به ابتذال کشیده شده است.
چون دارم در مورد موسیقی حرف می زنم که نسبت تنگاتنگی با فرهنگ عامه دارد این موضوع را پیش خواهم کشید. بحثی که می خواهم مطرح کنم رابطه نزدیکی با موسیقی عاشقانه پاپ دارد. مثلا در روابط آدمها نگاهی که دختر به پسر و مرد به زن دارد و یا ایده آلیسمی که بر اساس آن،مرد، عشق را در ذهنش تعریف می کند یا برعکس، کاملا تغییر کرده است، آنهم تحت تاثیر موسیقی که در فضای غیر رسمی داخل تولید می شود. تصور کن، اگر بنده در سن ۲۰ سالگی عاشق دختری بودم که می دانستم اصول اخلاقی را رعایت نمی کند، حتی از ابرازش و یا گفتنش به دوست نزدیک خودم هم ابا داشتم. یعنی ابا داشتم که به دوستم بگویم من عاشق چنین دختری هستم. امروزه جوانها برای چنین مسئله ای، شعر می گویند، آهنگ می سازند و می خوانند،خیلی راحت این موضوع را بیان می کنند. یعنی خودش را به زننده ترین شکل ممکن به خاک می کشد. خب نمودی موید این مهم است که گویی اصلا ایده آلیسم تغییر کرده، انگار ایده آلیسم مرده ! من نمی دانم مسئولان و متولیان فرهنگ آیا این سطور را می خوانند. آیا حرفهای من تاثیری روی آنان دارد . آیا حس می کنند خطر تغییر در فرهنگ عامه از انفجار اتمی در کل کشور خطرناک تر است. آیا کسی از انفجار اتمی در قلب فرهنگ ایرانی و موسیقی خبر دارد؟ ببین موضوعی که اشاره کردم را باز می کنم امروز بخش اعظمی از موسیقی ایرانی در فضای غیر رسمی کشور تولید می شود که پسره برای دختره می خواند که تو اگر با فلانی هستی، با فلانی هم باش با من هم باش، به همین صراحت! چنین ترانه ای در قلب تهران تولید می شود. همان تهرانی که من برایش خواندم شب از تو دور است. اما انگار تهران را تاریکی فرا گرفته است. من امیر کریمی جرات نمی کنم چنین موضوعی را حتی مطرح کنم و خواهش می کنم چاپ کنید چون اگر از صبح تا شب دستگاه های فرهنگی کار کنند تا از ایده آلیسم محدوده روابط زن و مرد و دختر و پسرمراقبت کنند، چنین ترانه هایی که در سالیان اخیر به وفور تولید شدند می دانید که چه کاری با فرهنگ نسل امروز و نسل های آتی خواهد کرد؟ درحالی که اگر همین جوان، ایده آلیسم قدیم را داشت از ابراز این علاقه ابا داشت. امروز به نظر من درصد قابل توجهی از نسل امروز جامعه ما تحت تاثیر چنین موسیقی، به ویژه سنین پایین تر، ایده آلیسم عشق و حدود روابط عاشقانه در نسبت با جنس مخالف را برهم زده اند و ایده آل های گذشته را قبول ندارند. اینجاست که مسئولان فرهنگی که اینقدردر مورد سینماو فیلم هایی با موضوع خیانت حساسیت دارند یادشان رفته بچه هایشان در گوشی موبایلشان چه چیزی گوش می دهند. مثلا فلان فیلم توقیف می شود چون ترویج خیانت موضوع اصلی آن است در صورتیکه ترانه هایی در کشور تولید می شود که خیلی راحت تر خیانت و روابط مثلثی و مربعی را در میان جوانان جا می اندازد. اصلا فرهنگ موسیقایی ما به نوعی ابتذال دچار شده و تاثیرش را بوسیله موسیقی داریم می بینم، کما اینکه که متاسفانه بعضی دختران تقریبا پوزیشن های مردانه به خودشان گرفته اند و رفتارهای مردانه بروز می دهند، چه در پوشش و چه در نوع حرف زدن و چه در روابطشان. بعضی پسرها برعکس، ابرو بر می دارند، آرایش های زننده می کنند. به هرحال مسئله موسیقی حاد شده و اگر بخواهیم ابتذال را به این شکل باز تعریف کنیم باید بگویم که از داشته های اصیل مان دور شده ایم، بله! من به قطع می گویم که در ۶۰-۵۰ در صد یا شاید هم در ۷۰ درصد جامعه جوان ما، ابتذال به وسیله موسیقی که در فضای غیر رسمی و رسمی تولید می شود رسوخ کرده است.
*زمانی که شما شروع به کار کردید، چه در تلویزیون و یا با اخذ مجوز در همکاری با وزارت فرهنگ و ارشاد ، یک سری نظارت ها و یک سری ممیزی هایی بود که در ابتدا بگویید که آیا ممیزی ها را قبول دارید یا خیر؟
– نه. می دانی چرا؟ بخاطر اینکه همیشه ممیزی های غلط، وضعیتی ایجاد کردکه جریان موسیقی از مسیر اصلی خود، دور شد. به اعتقاد من، همان ممیزی ها، موجب طلوع موسیقی زیر زمینی شد. موسیقی زیرزمینی وجود نداشت! در چنین شرایطی که فقط یکی از وضعیت های فاجعه بارش را توصیف کردم و عدم اهمیت مسئولان به موسیقی پاپ را متذکر شدم باید بگویم، ریشه وجود موسیقی زیرزمینی، ممیزی های بیش از حدبود. در این موضوع هیچ شکی نیست. جامعه ما مثلا فرض کنید در دهه ۵۰، موسیقی پاپی داشته که بخشی از آن همچنان تکریم می شود، هم اشعارشان، هم ملودی، هم اجرا و هم تنظیمات و ارکستر.الان رادیو فرهاد مهراد و مازیار پخش می کند. تنها ممیزی آن در آن زمان چه بود؟ اینکه مثلا ساواک می گفت سیاسی نباشد، درمورد شاه و خانواده اش متلک پرانی نکنندو به مسائل مدنی کاری نداشته باشند. اما به اینکه در مورد عشق چطور ترانه می گویند کاری نداشت . من در گفتگویی از همان ترانه سراها شنیدم که می گفت کلمه خون ، شب ، گل سرخ (به خاطر کشته شدن گل سرخی ) در یک مقطعی توسط ساواک ممنوع شده بود. تنها ممیزی آنها، مسائل سیاسی بود. اما ممیزی که بعدا با آن مواجه شدیم روی تک تک عبارت های عاشقانه تاثیر می گذاشت. خب طبیعی است که این ممیزی چه چیزی را ایجاد می کند؟ خلاف خودش را ایجاد می کند، در کجا؟ در زیر زمین.
*خب در فرهنگ ایرانی هم ابراز علاقه غیر متعارف در قالب ترانه پذیرفتی نیست. تحولات اجتماعی دهه ۶۰ و ۷۰ را هم که در نظر نگیریم (فارغ از مسائل سیاسی) خودمان هم در فرهنگ خودمان ، نمی توانیم این موضوع را بپذیریم، هضمش برای بخش اعظمی از جامعه دشوار است.
ببین ! نه به این شدت. نه به آن شدتی که ممیزی ها به آن پرداختند. ما در شعرهای کلاسیک خودمان ، در اشعار مولانا، حافظ عباراتی را داریم که توسط شوراهای نظارت کننده قطعا سانسور خواهد شد، چنین کلماتی در سروده های مولانا و حافظ هم وجود دارد. بنابراین می خواهم بگویم که این موضوع، به رویکرد شاعر برمی گردد، که برداشت غلطی را نمی خواهد از این کلمه به مخاطب القا کند. هر بوسیدنی که عاشقانه نیست. گاهی بوسه بر دست و پیشانی مادرهم ممیزی شد.
* زمانی که کارتان را شروع کردید، تلویزیون بهترین مرجع معرفی آثار شما بود.
من اولین بار آهنگی را زنده در تلویزیون خواندم به نام « ابرمرد ». چهره رخشان خورشید در غروب خون تپیده. همین آهنگی که اگر به یاد داشته باشی در آلبوم «غریبانه » بود تو هم این آهنگ رادوست داری من این آهنگ را به صورت لایو(زنده) خواندم. هنوز توسط ارکستر ضبط نشده بود فقط پیانو و گروه کر ضبط شده بودند، گروه کر و پیانو پخش می شد و من لایو (زنده) می خواندم، مرحوم علیقلی هم مجری برنامه بود. هنوز برنامه تمام نشده بود، کلی تماس تلفنی از جانب مردم برقرار شد که این قسمت اجرای زنده، مجدد تکرار شود. خب ضمن اینکه باید در نظر داشت که کار نویی هم بود. یعنی ورود پاپ تازه بود، آن شکل کار هم نو بود و بنابراین استقبال بیشتر بود. تولید فرهنگی روی ذائقه مردم تاثیر می گذارد اما رسانه ملی علاقه مند بود که موسیقی زیر زمینی و «ناله عشوه» مجوز دار بدل به جریان قالب نشود و از موسیقی فاخر حمایت می کرد.
چون عمده فعالیت های شما در رسانه ملی متمرکز بود ،موسیقی زیر زمینی برای کسب محبوبیت اقدام به ترفند جالبی زد .برچسب حکومتی به شماها هم زد و خود را مردمی جلوه داد.
ما کاملا متوجه بودیم چرا ما حکومتی شدیم؟ چون در تلویزیون کار می کردیم، با معیارهای تلویزیون. در حالی که خود ما ۸-۷ قبل از ترویج موسیقی زیر زمینی مردمی بودیم که وارد تلویزیون شدیم منتها بعد از ۸-۷ سال ، از دید یک نسل، تبدیل شدیم به حکومتی، چون داشتیم در تلویزیون و مطابق با ساختار تلویزیون و ارشاد کار می کردیم و زیر زمینی ها با ماهواره کار می کردند یا بعد از آن با اینترنت ، تبدیل شدند به مردمی!
*حالا زیرزمینی که ادعای مردمی بودن دارند ، با صفحات اینستاگرام عجیب و غریب مجازی که براه انداختند صفحه التماس می گذارند که مجوز بگیرند و کنسرت برج میلاد داشته باشند. به هر حربه ای هم متوسل می شوند ،تا با استفاده از این ترفندها مجوز کنسرت بگیرند.فکر می کنی دلیل این شو رسانه ای با درجه تزویز و ریا بالا چیست؟
بخاطر پول. طرف برای معروف شدن کلیپ های آنچنانی درست کرده ،ساختارشکنی کرده و در دل عده ای از جوانان برای خودش جایی بازکرده. خودتان هم می دانید که جوان در وضعیتی است که اگر مخالف خوانی کند، خود بخود احساس کاذبی در وجودش شکل می گیرد. حالا جوان امروزی چگونه مخالفت خود را ابراز می کند؟ با نوع پوشش خود و یا با برخی رفتارهای مشمئز کننده . شما اینستاگرام این افراد را مثال زدیدکه در صفحات مجازی مخاطبین زیادی دارند وجهد و پافشاری می کنند که مجوز بگیرند. چرا؟ چون دیگر کفگیرشان به ته دیگ خورده، هرچه داشتند هزینه کرده اند و حالا وقتش هست که مجوز بگذارند و چهارتا برنامه ارگانی بگذارند و یک پولی دربیاورند، می خواهند درآمد کسب کنند. به این دلیل است که الان برای گرفتن مجوز اصرار دارند وگرنه دلیل دیگری ندارد. بدون مجوز و ضوابط قانونی کلی طرفدار پیدا کرده اند حالا مجوز می خواهند و البته مجوز هم خواهند گرفت. بالاخره صدهزار یا دویست هزار مخاطب خودشان را از قبل پیدا کرده و این باعث می شود که تا چندسال بتوانند چندین کنسرت را پر کنند.منتها در مقابل ما کدام فعالیت غیر قانونی را مثل دوستان انجام نداده ایم کجا ایستادیم!
*بدون هیچ انجام فعل سلبی با فعالان موسیقی زیر زمینی، دولت و رسانه ملی برای بازگشت به ۱۵ سال قبل و ترویج موسیقی پاپ پاک (به قول پیروز ارجمند) باید چه کار کرد ؟
فقط به وسیله تأمین اعتبار و هزینه کردن برای موسیقی توسط نهادهای رسمی.ببین این همه هزینه می کنند سریال و فیلم های گران می سازنند که احیانا مردم به تولید فرنگی دچار نشوند اما در حوزه موسیقی چنین کاری نمی کنند. اصلا این حوزه را جدی نگرفته اند و قطعا در آینده ای بسیار نزدیک لطمات عدم توجه خود به موسیقی را خواهند دید. برای اینکه سطح ذائقه عمومی را تغییر داد باید موسیقی فاخر تولید کرد که توجیه اقتصادی ندارد.
*اتفاقی که افتاد این است که آنتن تلویزیون از خواننده های نسل اول تلویزیون گرفته شد.
– تهیه کننده ها حاضر نیستند هزینه کنند، من دیگر تلویزیون نرفتم. چرا؟ چون دستمزدم را نمی دهند.
*بقیه همکاران هم به همین دلیل نمی روند ؟
دیگران را نمی دانم، البته لزوما به دلایل مالی نبوده است. اول مسئله مالی بود، یعنی برای من که قطعا اینطور بود، اما از یکی دو سال به بعد، یعنی از سال ۹۲ ، به نظر من دیگر مسئله، فقط مالی نیست. مسئله، مسئله مخاطب است.
*من خودم بارها دیدم مثلا در شبکه در جام جم دعوت خوانندگانی روی استیج جام جم می خوانند که سابق بر این، زیرزمینی کار می کردند و همان آهنگ زیرزمینی، باکلیپ زیرزمینی پخش شده در شبکه ماهواره ای را در شبکه جام جم اجرا می کنند.
متاسفم ،معیارها عوض شده دوغ و دوش آب یکی شده، پارامترهای ارزشمندی که قبلا داشتیم، به نفع نوعی موسیقی بد تغییر کرد. معیارهای ما هم تغییر کرده باشد، علتش، فشار اکثریت مردم است. فرض کن من یک قانونگذارم، نگاه می کنم می بینم که جوان امروزی دیگر شعر حافظ را نمی فهمد. اصلا شما کتاب حافظ را باز کن، از روی کتاب، بده بچه های رشته ادبیات، یا اصلا ترانه سراها (الان با هرکسی حرف می زنیم می گوید من ترانه سرا هستم!) بخوانند. از رو نمی توانند بخوانند! ترانه سراها نمی توانند حافظ بخوانند(البته ترانه سراهای نسل جدید) چه رسد به جوانان غیرترانه سرا و غیر موسیقیایی که در سایر حرفه ها یا رشته ها هستند. شعر حافظ را از رو نمی تواند بخواند، از شعر چه می فهمد؟ آه ! من تو را دوست دارم! تو من را دوست داری! بیا قهوه بخوریم! تو وقتی دست من را می گیری ، من ال می شوم بل می شوم! هیچ چیز دیگری از زندگی نمی فهمند، که چنین ترانه هایی عرضه می کنند.
*اغلب ترانه ها تهوع آور و اروتیک هستند.
آن هم به بدترین شکل خودش. یعنی به عشق به چشم فست فود یکبار مصرف نگاه می کنند و در نهایت … . ترانه تصویری ایجاد نمی کند. در حالی که ترانه های نسل اول موسیقی پاپ، عمدتا دارای تصویر است. ترانه سراهای دوران پهلوی که اکثر کارهایش هم متعلق به همان دوران پهلوی است. اما اروتیسم در محتوای ترانه نیست. تعیین سطح سلیقه فرهنگی مردم به نظام ارتباطی ندارد. در گذشته اشعار ترانه سراها اروتیک نبود. حتی در مورد عشق هم که ترانه می گفتند، مخاطب را به فضایی اروتیک ارجاع نمی دادند! ذهن را به عشق های فست فودی کافی شاپی ارجاع نمی دادند. ذهن مخاطب را به یک فضای بسیار گسترده تری ارجاع می دادند، یا از عشق زمینی پلی می زدند به یک عشق بسیار بزرگتر. به نظرم کسانی که در مصدر نشسته اند مجوز می دهند و یا اختیار رسانه ملی رادارند می توانند سطح سلیقه عمومی را کنترل کنند. سطح سلیقه را بالا ببرند تا موسیقی به زعم من موسیقی بدی است، فراگیر نشود .
*الان واقعا برای خودم هم جالب است ، بیش از ۸۰۰ تا استودیوی زیرزمینی در تهران ، فعال هستند.
بله. یک زمانی بود که استودیو پاپ بود، بل بود یا پژواک. چرا؟ چون هزینه استودیو ، میلیاردی بود. الان با ۱۴ میلیون تومان، شما می توانید یک استودیو در منزل داشته باشید. با ۱۵-۱۴ میلیون تومان !ابزارها و میکسرهایی که هست، خیلی ارزان است و همه دیجیتال هستند. بعد هم چندتا شانه تخم مرغ به زیرزمین منزلشان می چسبانند با میکروفون های ارزان قیمت، می شود استودیو. وقتی چیزی ارزان شد، یعنی عمومی شده، مردم هم عموما متوجه نمی شوند که کیفیت کار چقدر پایین است .
* استودیوهای غیر مجاز، خواننده هایی ساخت،خواننده هایی که الان مجازند،همکار شما هستند، ولی توانایی کنسرت دادن ندارند.
– به هیچ وجه توانایی اش را ندارند. اگر مردم می دانستند این صدای تولید شده مجازی است و حقیقی نیست حتما گوش نمی دانند. دارند جنس تقلبی به مردم می فروشند. صاحب این صدا نمی تواند آن چه را که خوانده و به مخاطب ارائه کرده، روی صحنه اجرا کند. اصلا خانه از پای بست ویران است. من شبانه روز به این مسئله فکر می کنم که واقعا دلیلش چیست؟ اصلا چه شد که این اتفاق افتاد؟ تنها نتیجه ای که به آن می رسم این است که گویی خداوند خواسته یک چنین پروسه ای برای نسل ما اتفاق بیفتد و ما تنها نظاره گر بودن را تجربه کنیم!
*بااین روند چه اتفاقی در برهوت بی چوپان موسیقی می افتد؟
از ۱۸-۱۷ سال قبل تا به امروز من به این نتیجه رسیدم،که موسیقی، خیلی مورد وثوق مدیران فرهنگی ما نیست. شرایط فعلی آخر بی ارادگی در مدیریت فرهنگی است که هزار استودیوی غیرمجاز در تهران، ۲۴ ساعته دارند فعالیت می کنند و متولی هم وجود ندارد که رسیدگی کند.
*وضعیت هم همان می شود که یک بازار مجازی مبتذلی می آید و بر فرهنگ عمومی سوار می شود. من اعتقاد دارم اگر پوشش جوانان دارد تغییر می کند بخاطر این است که امیر تتلو امروز بت جوانان شده است و به نظرم موج تتلوها مصداق ابتذال است !
من هم موافقم.
حتی تتو کردن مبتذلش هم سمبل شده !اصلا بحث موسیق اش مطرح نیست.
فرض کن مثلا بنده و شما وقتی ۲۰ سالمان بود حاضر بودیم برویم تتو کنیم ؟ شما اصلا در کل زندگیت حاضر بودید تتو کنید؟ من اصلا وقتی روی دست کسی تتو می بینم حالم بد می شود چه برسد به خودم. حالا می خواهم بگویم بنده و شما وقتی ۲۰ سالمان هم بود همینطور فکر می کردیم. نتیجه آن همه کنترل چه شد؟ شد این! نتیجه آن همه ممیزی و کنترل چه شد؟ این شد که به قول شما از کنترل خارج شد.
*الان یکی از همین خواننده ها به نام «آرمین تو ای اف ام » که اشعارش ، به صراحت در مورد شرب خمر ، عشق مثلثی و مربعی خوانده ، بحث گرفتن مجوزش مطرح است . ولی اوضاع آنقدر بیخ پیدا کرد و حدود فرهنگ پارسی ما آنقدر تنزل پیدا کرده است که هر دری وری ماهواره ای خودش را تبدیل به برند می کند و بعد ارشاد را تحت فشار قرار می دهد که مجوز بگیرد!
-چه نتیجه ای می گیریم؟ نتیجه می گیریم هر کسی برند شد، یک سری از رانت ها را برایش در نظر می گیرند. فرهنگ مدیریت فرهنگی ما چنین است.در مورد این موضوع می فهمم که وقتی کسی برند می شود ، وقتی کسی مخاطب زیادی پیدا کرد، کلا مدیران فرهنگی ما، سعی می کنند تحویلش بگیرند و او را به سمت خودشان جذب کنند. الان به قول شما بحث مجوز گرفتن همین آقایی که اسم بردید مطرح است. البته از نظر من سطحش خیلی پایین است و از نظر من دو زار هم نمی ارزد! ولی چون چندصد هزارنفر، فالوور اینستاگرامی پیدا کرده، طرفدار پیدا کرده، به ارشاد فشار می آورند که مجوز بگیرد.بالاخره آن کسی که در ارشاد نشسته می گوید بگذار فلانی را مجوز دار کنیم تا از خودمان شود تا اینکه بخواهد یک جریان غیرقابل کنترل درست کند.
*خود تلویزیون تا چه حد می تواند روی موسیقی تأثیر بگذارد؟ شایعاتی هست که تیتراژ فروشی عجیبی در تلویزیون وجود دارد.
من الان نمی توانم مصداقی نام ببرم ولی بارها و بارها کاملا موثق شنیده ام که خیلی از این افراد به تهیه کننده پول می دهند و تیتراژ سریال یا فلان فیلم را می خوانند. این حرف را می توانم خیلی مطمئن تر بگویم که تیتراژ سریال ها اصلا نرخ دارد ، ۳۰ الی ۴۰ میلیون تومان! حتما دیده ای برخی خواننده های جدید و صداهای جدیدی از سریال ها مجال بروز پیدا می کنند! این خواننده ها از کجا می آیند؟ طرفی که تا دیروز از ساختمان وزارت ارشاد نمی گذاشتند بالا برود N میلیون تومان به تهیه کننده سریال پول می دهد، طرف تیتراژ می خواند و بعد اقدام به دریافت مجوز می کند. تازه در ارشاد داد و فریاد هم راه می اندازد که صدای من را تلویزیون پخش کرده است. چرا مثلا به آقای عصار پیشنهاد نمی شود که تیتراژ بخواند!چرا صدای خواننده های ناله و عشوه ای فقط از تیتراژها پخش می شود.
*چپ کوک های مبتذلی هم هستند!
هر جیغ زنانه ای، چپ کوک نمی شود. به همین خاطر می گویم «عشوه» و ناله !موسیقی پاپ مردانه ما خیلی زنانه شده، احتیاجی نیست به خوانندگان زن مجوز بدهند، من صداهایی را می شنوم که خیلی زیر است و اصلا نمی توانم با آن ارتباط برقرار کنم. ایده آلیسم و زیبایی شناسی که ما با آن بزرگ شدیم خیلی تغییر کرده ضمن اینکه تیتراژ خوانی در سیما دست دلال هاست و کاملا نرخ دارد. اینقدر بده برو فلان تیتراژ را بخوان.
* خود من هنوز نمی توانم خیلی از ناله و عشوه ها را تحمل کنم .
من هم نمی توانم. دو تا آهنگ شیش و هشت خوانده برای مراسم عروسی حالا به لطف تیتراژ خوانی مجوز دار شده است .
*رسانه ملی چگونه می تواند این سلیقه را تغییر بدهد؟
آهنگ «شبانگاهان » از مختاباد معروف شد و ایشان شدند خواننده محبوب مردم چرا ؟چون این آهنگ را تلویزیون پخش می کرد. اما الان تلویزیون این کار را نمی کند. هنوز N میلیون تومان می دهند که بروم و «تهران» را پلی بک اجرا کنم. چیزی که خود تلویزیون هم می تواند پخش کند. مسلم است که این سلیقه خوبی که در مردم جا افتاده تنها عاملش عملکرد درست تلویزیون در مقطعی خاص بوده. در این شرایط صدا و سیما باید اقدام به الگوسازی در زمینه موسیقی بکند. تصور کن !تلویزیونی که حتی ساز را نشان نمی دهد با یک برنامه ریزی بلند مدت، با خواننده های نسل من، موسیقی لس آنجلسی را از رده خارج کرد حالا در مقطع کنونی در یک پروسه کوتاه مدت، موسیقی زیر زمینی را قطعا می تواند از دور خارج کند.
*به نظر شما باید تیتراژهای تلویزیون را هم کنترل کنند؟
تلویزیون هم باید تهیه کنندگانی که ۴۰-۳۰ میلیون تومان می گیرند و یک صدای جیغ روی سریالشان می گذارند را هم حذف یا کنترل کند. خیلی تاثیرگذار است، وقتی تیتراژ ۹۰ شب پخش می شود ، یک سلیقه و جریانی را ایجاد می کند. از خود سریال ، بیشتر تاثیر می گذارد. واقعیت این است که با وجود این همه شبکه ماهواره ای و این همه فضای مجازی اینترنتی، تلویزیون ما در حوزه موسیقی بشدت تاثیر گذار است، من منکر این واقعیت نمی شوم و خدا کند تاثیر در تعیین سطح سلیقه موسیقیایی این رسانه را مسئولانش درک کنند.
*پس شما به آینده خوشبین هستی.
من ذات انسان خوشبینی هستم. یعنی اصلا انسان بدون خوشبینی نمی تواند زندگی کند. ببین، سال ۷۶ یا سال ۷۵ در آن زمان من کار موسیقی می کردم موسیقی پاپ جرم بود، من کلاس سلفژ می رفتم و تمرین موسیقی می کردم! به یکباره اوضاع به گونه ای شد که ما را حلوا حلوا کردند و سر از تلویزیون درآوردیم. همین خوشبینی بود که باعث شد من اصلا در حوزه موسیقی فعالیت کنم، آن هم پیش از تولد پاپ. الان هم خوشبینم! خیلی خوشبینم!
منبع : مشرق