در چنین جامعه ای ریاکاری و حقه بازی سکه می شود
عدهای تا وقتی خواهان دیناند که ثروت و مقامشان لطمه نبیند
- در جامعهای که دین لقلقه زبان است «ریاکاری و حقهبازی» سکه میشود
- عدهای تا وقتی خواهان دیناند که ثروت و مقامشان لطمه نبیند
- تا وقتی در گزینش «صاحب منصبان» به جای «امانتداری و کاردانی»، «روابط خانوادگی و تعلقات جناحی» اصل قرار گیرد، «اختلاس و رشوه» ادامه خواهد داشت
- به دنیاطلبان مدعی دینداری مجال ظهور و بروز ندهیم
به گزارش ورس از شفقنا ؛ حجت الاسلام والمسلمین سیدجواد ورعی، استاد خارج فقه حوزه علمیه قم نشانه های جامعه ای که دین را فقط لقلقه لسان می کنند را مورد بررسی قرار می دهد و بیان می کند: در جامعه ای که دین فقط لقلقه زبان باشد و در عمل معیارها و شاخصه های دینی دیده نشود، مردم تا وقتی پای بند آموزه های دینی می شوند که منافع شان لطمه نبیند. می بینید افرادی به زیارت مراقد مطهر ائمه که مستحب است، می روند، ولی واجبات دینی را ترک می کنند یا محرمات را مرتکب می شوند. در چنین جامعه ای ریاکاری و حقه بازی سکه می شود، چون در پوشش مظاهر دینی و مقدس بازی به مال و ثروت، مقام و موقعیت می رسد. امانتداری، رعایت حق الناس، عدالت و مانند آن به محاق می رود و لقلقه زبان می شود.
وی معتقد است: نوعا مردم تا وقتی خواهان دین اند و زیر پرچم دین سینه می زنند، که زندگی شان، جاه، مقام و موقعیت شان، مال و ثروت شان، زن و فرزندشان در معرض خطر قرار نگیرد، وگرنه با انواع بهانه ها و توجیهات از زیر بار مسئولیت شانه خالی می کنند. البته این به این معنا نیست که همه مردم چنین اند، چه بسیار انسان هایی که جان و مال و مقام و موقعیت خود را فدای اهداف و آرمان های دینی می کنند.
وی می گوید: تا وقتی به جای اصل دانستن “امانتداری” و “تقوا و خویشتن داری” ، ” کاردانی” ، ” باورمندی به حاکمیت ملی” و مانند آن در گزینش مدیران و صاحب منصبان؛ “روابط خانوادگی و فامیلی” و “تعلقات باندی و جناحی” و “داشتن روحیه اطاعت پذیری و سرسپردگی” ملاک و معیار باشد، اختلاس و رشوه و سوء استفاده از مقام و موقعیت اجتماعی و ناکارآمدی ادامه خواهد داشت.
استاد ورعی تأکید دارد: باید به معیارهای اصیل دین داری جامعه برگشت و بدان پای بند بود تا جامعه به نصابی از رشد اجتماعی برسد که به دنیاطلبان مدعی دینداری مجال ظهور و بروز ندهد.
متن گفت وگوی شفقنا با استاد ورعی را می خوانید:
امام حسین(ع) فرمودند: “به راستى که مردم بنده دنیا هستند و دین لقلقه زبان آنهاست، تا جایى که دین وسیله زندگى آنهاست، دین دارند و چون در معرض امتحان قرار گیرند، دینداران کم مىشوند” این فرمایش امام به چه معنا و مفهومی است و برای دنیای امروز قابل تفسیر است؟
این جمله امام حسین (ع) مربوط به زمانی است که از بی وفایی مردم کوفه آگاه شدند، لشکر کوفه راه امام را به سمت کوفه بست و به فرمان عبیدالله بن زیاد از امام خواست که تسلیم شود. آن هم بعد از این که مسلم بن عقیل، نماینده امام را بعد از بیعت رها کردند و به دست ابن زیاد شهید شد، همچنین بعد از دستگیری و قتل فرستاده دیگر امام به نام قیس بن مصهر صیداوی. فرمایش امام ناظر به مردمانی است که فرزند پیامبر(ص) را به شهر خود دعوت کردند و نوشتند: «ما امام و پیشوایی نداریم، به سوی ما بشتاب، شاید خدای متعال به دست تو ما را هدایت کند و نجات دهد.»
لشکری که به جنگ امام حسین(ع) آمد، لشکر کوفه بود، نه شام
یعنی حکومت یزید را نپذیرفته و خواهان بیعت با حسین بن علی (ع) بودند. به امید آنکه امام به کوفه بیاید و حکومتی به مانند حکومت علوی در کوفه تشکیل شود. اما وقتی ابن زیاد وارد کوفه شد و با تطمیع و تهدید تسمه از گرده اشراف و بزرگان کوفه کشید و به اصطلاح، زمان عمل و امتحان الهی و ایثار و فداکاری رسید، نه تنها جا زدند و بی وفایی کردند، بلکه به مصاف با امام آمدند. لشکری که به جنگ امام آمد، لشکر کوفه بود، نه شام.
امام در این مقطع تاریخی این سخن را بر زبان راندند و از واقعیتی خبر دادند که تاریخ گواه آن است. نوعا مردم تا وقتی خواهان دین اند و زیر پرچم دین سینه می زنند، که زندگی شان، جاه، مقام و موقعیت شان، مال و ثروت شان، زن و فرزندشان در معرض خطر قرار نگیرد، وگرنه با انواع بهانه ها و توجیهات از زیر بار مسئولیت شانه خالی می کنند. البته این به این معنا نیست که همه مردم چنین اند، چه بسیار انسان هایی که جان و مال و مقام و موقعیت خود را فدای اهداف و آرمان های دینی می کنند، چنان که در همان زمان اصحاب و یاران امام حسین (ع) از همه تعلقات گذشتند و جان شان را فدای دین کردند. در زمان ما هم اکثریت ملت ایران برای اعتلای دین فداکاری ها کردند، که تنها یک نمونه اش هشت سال دفاع مقدس در برابر متجاوزان به کشور اسلامی است. به گونه ای که امام میت ایران را از مردم صدر اسلام برتر شمردند. با اینکه مردم آن زمان مستقیماً با پیامبر(ص) و امام معصوم حشر و نشر داشتند، ولی مردم زمان ما به دعوت یکی از علمای وارسته لبیک گفتند.
پس این جمله سیدالشهدا (ع) در باره نوع مردم، در باره هر فرد و گروهی که دین را برای دنیای خود بخواهد، و در زمانه امتحان و آزمون تعالیم دین را فراموش کند، و به عبارتی دین تنها لقلقه زبان باشد، و صرف ادعا و مَشغول شدن به آداب بی محتوا و بی اثر در روح و جان آدمی باشد، صادق است. چه زمان حضرت، چه زمان ما و چه در آینده.
چه مکتبی و چه کسانی دین را لقلقه زبان می کنند و مخاطب کلام امام حسین (ع) هستند؟
عده ای به دین تا وقتی وفا دارند که با دنیایشان تزاحم پیدا نکند
مکاتبی که در دنیا از دین استفاده ابزاری کرده و دین را برای رسیدن قدرت یا ثروت یا جاه و مقام به خدمت گرفتند، مصداق فرمایش امام اند. کسانی که دغدغه دین ندارند، بلکه تنها هدفشان دنیاست و البته هر چیزی که بتواند در رسیدن به دنیا به آنان کمک کند، استفاده می کنند و به استخدام می گیرند. بسیاری هم هستند به دین اعتقاد دارند، واقعا هم می خواهند متدین باشند، اما وسوسه های دنیا مثل قدرت، ثروت، جاه و مقام اجازه نمی دهد که در هر شرایطی پای دین و ایمان خویش بایستند و برایش هزینه دهند. به دین تا وقتی وفادارند که با دنیایشان تزاحم پیدا نکند و دنیایشان را به خطر نیندازد.
البته این وسوسه ها چون برای همه هست، باید به خدا پناه برد که هر یک از ما گرفتار برخی از آنها هستیم و در بزنگاه ها معلوم می شود که تا کجا حاضریم برای دین و دیانت هزینه کنیم؟ تا کجا می ایستیم و استقامت می کنیم؟ این طور نیست که ما مرتب کوفیان عصر امام حسین(ع) را شماتت کنیم و عمرسعد را لعن و نفرین کنیم که بخاطر علاقه به ملک ری و قدرت حاضر شد مرتکب چنین جنایتی شود. ما اگر هم در آن حد نباشیم، ولی هر کدام مان در معرض چنین امتحاناتی قرار می گیریم، واقعا باید آنقدر ایمان مان را تقویت کنیم که در موقعیت های خطیر زندگی دین مان را به دنیا نفروشیم، و در آزمون ها سربلند شویم.
وقتی در جامعه دین فقط لقلقه زبان باشد و در عمل معیارها و شاخصه های دینی دیده نشود، چه نشانه هایی در میان مردم در ابعاد رفتاری و عملی ظهور و بروز می کند؟
در جامعه ای که بر اثر تعالیم نادرست، که نتیجه کوتاهی متفکران و شخصیت های فرهنگی از یک سو و سردمداری بیسوادان و کوته فکران از سوی دیگر، شاخص های دین داری وارونه می شود، این آفت خود را بیش از پیش نشان می دهد. دینداری جامعه خلاصه می شود در شعائر و مناسک متورم و جنجال و هیاهو، و ارضای احساسات، و حقیقت دین داری که پای بندی به ارزشهای اخلاقی و باورهای اصیل دینی فراموش یا کمرنگ می شود. مردم تا وقتی پای بند آموزه های دینی می شوند که منافع شان لطمه نبیند. می بینید افرادی به زیارت مراقد مطهر ائمه که مستحب است، می روند، ولی واجبات دینی را ترک می کنند یا محرمات را مرتکب می شوند. در چنین جامعه ای ریاکاری و حقه بازی سکه می شود، چون در پوشش مظاهر دینی و مقدس بازی به مال و ثروت، مقام و موقعیت می رسد. امانتداری، رعایت حق الناس، عدالت و مانند آن به محاق می رود و لقلقه زبان می شود.
به نظر شما تا چه زمانی عده ای می توانند از دین برای رسیدن به اهداف خود استفاده کنند؟ آیا زمانی خواهد رسید که ریاکاری ریاکاران برملا شود؟
باید به معیارهای اصیل دین داری جامعه برگشت
تا زمانی که شاخص های حقیقی دین داری مثل ادای امانت، رعایت حقوق دیگران، عدالت، مساوات، مواسات در جامعه به عنوان ارزش های واقعی جا نیفتد و حکومت و نهادهای حکومتی به ترویج آنها التزام نداشته باشند، از شعائر و مناسک عاری از معنا و محتوا و بی اثر یا کم اثر در ایمان، اخلاق و رفتار مردم کاسته نشود، این وضعیت ادامه خواهد داشت. تا وقتی به جای اصل دانستن “امانتداری” و “تقوا و خویشتن داری” ، ” کاردانی” ، ” باورمندی به حاکمیت ملی” و مانند آن در گزینش مدیران و صاحب منصبان؛ “روابط خانوادگی و فامیلی” و “تعلقات باندی و جناحی” و “داشتن روحیه اطاعت پذیری و سرسپردگی” ملاک و معیار باشد، اختلاس و رشوه و سوء استفاده از مقام و موقعیت اجتماعی و ناکارآمدی ادامه خواهد داشت.
باید به معیارهای اصیل دین داری جامعه برگشت و بدان پای بند بود تا جامعه به نصابی از رشد اجتماعی برسد که به دنیاطلبان مدعی دینداری مجال ظهور و بروز ندهد.