به گزارش ورس ، حجت الاسلام والمسلمین علی اکبر بدیعی به مناسبت ایام نهضت حسینی (ع) در یادداشتی در شفقنا نوشت :
بسمه تعالی
درباره چرایی قیام عاشورا چند دلیل بیان شده است:
– دعوت بزرگان کوفه
– اصرار یزید بر بیعت امام
– امر به معروف و نهی از منکر
واقعیت این است که امام بر سر یک دو راهی مهم تاریخ قرار گرفته بود و باید سرنوشت ساز ترین ترین تصمیم برای ادامه حیات اسلام می گرفت.
تصمیمی که سرنوشت و حیات دین خدا و استمرار مکتب نبوت را تعیین می کرد.
یا باید امام زیر بار ننگ بیعت با یزید و پذیرش رهبری او می رفت و انحراف همیشگی اسلام را می پذیرفت و خط بطلان بر همه آموزه های وحی می کشید و یا با مقاومت و امر معروف و نهی از منکر و پذیرش احتمال شهادتش یک شوک بزرگ به جامعه دینی وارد می کرد و حجاب های غفلت را می درید و دین را به آبشخور اصلی خویش باز می گرداند.
آری! عاشورا یک تصمیم بزرگ در مهم ترین پیچ تاریخ بود. کسی که اصل نبوت را انکار می کرد و پدرش از بردن نام پیامبر بر ماذنه ها دل آشفته و خشمگین بود و پدر بزرگش تا آخرین فشنگ و آخرین نفس با پیامبر جنگیده بود و تنها یک سال قبل از رحلت پیامبر اعظم (ص) آنهم در فتح مکه از ترس جانش مسلمان شده بود و جزء طلقا بود حالا بر کرسی جانشینی پیامبر قرارگرفته و بی هیچ شرم و حیایی مرتکب منکراتی چون شرب خمر می شد…
یزید بعد از شهادت سیدالشهدا (ع) بیشتر خود را و عقاید فاسدش را برملا کرد؛ در حالیکه چوب بر لب و دندان مبارک امام مظلوم ما می زد با خواندن شعر «لعبت هاشم بالملک فلا خبر جاء ولا وحی نزل» زیر میز نبوت زد و جریان نبوت را در حد یک نزاع قبیله ای برای تصاحب قدرت تنزل داد!
امام چه باید می کرد؟ چه تصمیمی باید می گرفت؟ به کوه های یمن پناه ببرد و در سایه حمایت شمشیر زنان یمنی آسوده زندگی کند آنگونه که «طرماح» پیشنهاد داد یا امان نامه از فرماندار فاسد یزید در مکه و مدینه بگیرد و به عبادت و سیادت مشغول شود!
و یا اینکه فریاد برآورد؛ «الا ترون ان الحق لایعمل به و ان الباطل لایتاهی عنه …» و همه هستی خود را برای راست کردن کمر خم شده اسلام در طبق اخلاص بگذارد و از هیچ هزینه ای در این راه نهراسد؛ نهضتی تمام عیار و پذیرش نثار خون خود و اهل بیت و اصحاب بی بدیلش و یا اسارت زنان و دختران و خواهر شیر زنش،
در اینجا هزینه مهم نیست؛ مهم آنست که این انحراف عظیم و غده سرطانی که در درون جامعه اسلامی ایجاد شده جراحی شود و جریان دینداری ادامه یابد…
به یاد آوریم کاری که یحیای نبی کرد؛ فتوای حرمت ازدواج با محارم را در اجتماع مردم و در حضور پادشاه با صدای رسا صادر نمود، پادشاه فاسد زمانش را خارج شده از دین خطاب کرد و نگذاشت ننگ انحراف از دین بر دامن پاکش بنشیند، هر چند به قیمت جانش و عزیزانش تمام شد. هر دو از نتیجه تصمیم و اقدام خود کاملا آگاه بودند و برای نجات و استمرار دین و دینداری راهی جز استقامت و قیام در مقابل فساد و انحراف خلیفه نبود.
مراقب باشیم! هر یک از ما دز زندگی با آزمون هایی مواجه هستیم و چه بسا یک کربلا داریم… مثل «طرماح» دیر نرسیم و مثل «ابن عمر» امام را نصیحت نکنیم و آسایش امروز را بر حفظ دین ترجیح ندهیم. مراقب کربلا های دوران مان باشیم.گاهی مال، گاهی ذره ای آبرو و گاهی تقدیم جان خود و جان عزیزان.
نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخشهای موردنیاز علامتگذاری شدهاند *
دیدگاه *
نام
ایمیل
وب سایت