زمینه‌های‌ اقتصادی وقوع‌ انقلاب‌ سال ۵۷

قطعا حضور میلیونی ایرانی‌ها در تظاهرات علیه رژیم سابق را نمی‌توان صرفا به یک یا دو انگیزه خاص تقلیل داد و مجموعه عناصری دست به دست هم دادند و این پدیده را ایجاد کردند. به شرحی که در ادامه خواهد آمد، می‌توان ادعا کرد که انگیزه‌های غیرسیاسی هم در وقوع انقلاب نقش‌آفرینی کردند. اگر به روند رشد اقتصادی ایران در سال‌های قبل از انقلاب نگاه کنیم، یک رشد اقتصادی پایدار را در دهه ۴۰ مشاهده می‌کنیم. این رشد اقتصادی که در آن مقطع زمانی در کل دنیا رشدی قابل توجه و ممتاز قلمداد می‌شد ما حصل اتخاذ سیاست‌های اقتصادی نظیر سیاست جایگزینی واردات، کنترل تورم و توسعه بازار مالی بود. با شروع دهه ۵۰ روند رشد اقتصادی ایران به کلی تغییر می‌کند. وقوع جنگ بین اعراب و رژیم‌صهیونیستی و تصمیم اعراب به تحریم نفتی حامیان رژیم‌صهیونیستی موجب می‌شود تا قیمت نفت شدیدا افزایش یابد. آنکه در آن مقطع به این تحریم پشت می‌کند ایران است.

ایران با بهره‌مندی از این کمبود عرضه نفت در بازار جهانی تلاش می‌کند تا جای ممکن نفت به بازارجهانی عرضه کند تا درآمد زیاد و در عین حال غیرمنتظره‌یی را به‌دست آورد.

به تبع افزایش درآمد، شاه که از بوی نفت مغرور و سرمست شده بود، تصمیم گرفت تا روند سیاست‌های اقتصادی پیشین که اتفاقا سیاست‌هایی موفق بودند را تغییر دهد و به اصطلاح نفت را سر سفره‌های مردم بیاورد. این امر همان چیزی است که در اقتصاد بیماری هلندی خوانده می‌شود. در بیماری هلندی یک رشد موقتی با یک افت اقتصادی دنبال می‌شود. رشد و رفاه مادی سال‌های ۵۳ تا ۵۵ ناشی از سرریز شدن درآمدهای نفتی در اقتصاد ایران بود اما این سرخوشی موقتی بود و اقتصاد ایران در سال ۱۳۵۶ به ورطه رکود، تورم و بیکاری کشیده شد.

در واقع چون درآمد نفت در قیمت‌های پیشین قابل تداوم نبود با برگشتن قیمت نفت به قیمت‌های سابق اقتصاد ایران دچار احتضار شد. هاضمه‌یی که به درآمدهای نفتی شدید عادت کرده بود دیگر نمی‌توانست با درآمدهای معمولی موجود سازگار شود. افت شدید اقتصاد در سال ۱۳۵۶ و بالا رفتن تورم در آن سال زمینه اعتراضات عمومی را فراهم کرد. رشد نرخ بیکاری نیز انگیزه مضاعفی برای اعتراض به وضع موجود فراهم آورد.

آنچه به این امر می‌افزاید رشد نابرابری پس از رشد درآمدهای نفتی است.

متاسفانه این الگو در سال‌های بعد از انقلاب نیز تکرار شد که وقتی درآمد نفت افزایش می‌یابد نابرابری تشدید می‌شود چراکه بخش‌های ثروتمند جامعه دسترسی بهتری به درآمد نفت پیدا می‌کنند.

لذا در دهه۵۰ میلادی با وجود اینکه درآمد سرانه و وضعیت طبقات مختلف بهبود یافته بود اما تشدید نابرابری نارضایتی زیادی را به‌وجود آورده بود. این نکته‌یی بود که شاه سابق از درک آن عاجز بود. وی بارها در گفت‌وگو با جامعه‌شناسان این سوال را مطرح می‌کرد که چرا با وجود اینکه وضع مردم در دهه ۴۰ و ۵۰ بهبود یافته بود مردم دست به اعتراض می‌زنند.

بنابراین در مجموع می‌توان گفت اگرچه نارضایتی سیاسی زمینه ذهنی برای وقوع انقلاب را فراهم کرده بود اما تحولات اقتصادی زمینه‌های عینی نیز برای وقوع آن را به‌وجود آوردند. لذا باید در تحلیل چرایی وقوع انقلاب سال ۱۳۵۷ به نقش رشد درآمد نفت و نحوه استفاده از این درآمد نیز توجه کافی کرد.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

نوشته های مشابه

دکمه بازگشت به بالا