روزگارم سخت می‌گذرد

123456

همسر معلم فداکار شفتی گفت: همسرم مرحوم «امیدزاده» همواره دیدار با امام خامنه‌ای را بزرگ‌ترین مدال افتخار خود می‌دانست و تا آخرین لحظه از این خاطره به عنوان بهترین روز زندگیش یاد می‌کرد.

شفت پرس : به گزارش فارس، «حسن امیدزاده بجارسری» معلم فداکاری بود که در بهمن ماه سال ۷۶ برای نجات ۳۰ دانش‌آموز گرفتار در آتش‌سوزی مدرسه روستای بیجارسر شفت خود را به شعله‌های آتش سپرد و از ناحیه سر و صورت دچار سوختگی شدید شد.

این معلم فداکار پس از ۱۵ سال تحمل درد و رنج ناشی از سوختگی شدید در سن ۵۸ سالگی  جان به جان آفرین تسلیم کرد.

برای آشنایی بیشتر با خوی و خلصت‌های این معلم فداکار مصاحبه تفصیلی با «رقیه دخت» همسر

پرتلاش و صبورش ترتیب داده‌ایم که ماحصل آن را در زیر می‌خوانید:

*** حسن امیدزاده چگونه معلم فداکار شد؟

-برای معلم فداکار شدن دلیل نمی‌خواهد باید به وظیفه‌ای که بر عهده یک معلم گذاشته شده به نحو مطلوب عمل شود در آن صورت معلم فداکار می‌شود.

مرحوم امیدزاده به وظیفه خود عمل کرده بود و هرگز برای اینکه روزی به او بگویند معلم فداکار این کار را نکرده بود.

*** از حادثه آتش‌سوزی بگویید، چه اتفاقی در آن روز افتاد؟

-در حال و هوای بهمن ماه و اوج جشن و سرور دهه فجر بودیم و تصور می‌کنم حدود ساعت ۱۱ روز شنبه بود که بخاری نفتی مدرسه بجارسر به دلایلی آتش گرفت و شعله‌ور شد و امیدزاده با نگرانی از وضعیت بچه‌ها خود را به آتش زد و با فداکاری ۳۰ دانش‌آموز این مدرسه را به سلامت خارج کرد اما خود طعمه آتش شد و به شدت سلامتی‌اش به خطر افتاد.

یادم می‌آید سال ۷۵ در یکی از مدارس رشت آتش‌سوزی اتفاق افتاده بود که خبر آن از سیمای گیلان در حال پخش بود و همه دور سفره شام بودیم که متوجه شدم امیدزاده به طور عجیبی به جعبه سیاه و سفید تلویزیون خیره شده است.

از امیدزاده پرسیدم چرا جلو نمی‌آیی، مگر شام نمی‌خوری؟ همسرم گفت: خانم در رشت در یکی از مدارس آتش‌سوزی شده و چهار نفر از دختران به صورت دلخراشی سوخته‌اند، اگر طیبه (دخترمان) به جای یکی از آنها بود آیا باز هم به خوردن غذا ادامه می‌دادی؟

*** مرحوم امیدزاده بیشتر از چه چیزی خوشحال می‌شد؟

-من همسرم را هرگز به جز زمانی که به مردم خدمت می‌کرد خوشحال ندیدم، همیشه به ما نیز سفارش خدمت به مردم را می‌کرد.

خاطره‌ای دیگر از مهربانی همسرم به یادم مانده است، یک روز بارانی امیدزاده با چتر در حال رفتن به مدرسه بود و از دروازه که بیرون رفت دیدم دوباره برگشت صدایم زد، گفت چتر دیگری به من بده به او گفتم تو که همین الان با چتر رفتی، چتر دیگر را برای چه می‌خواهی، آن روز پاسخم را به بعد موکول کرد و بعد فهمیدم چترش را به یکی از دانش‌آموزان مستمند که زیر بارش باران بدون چتر خیس شده بود، بخشیده است.

*** آیا مرحوم امیدزاده در طول دوران معلمی از کسی رنجیده بود؟

-نه، بنده هرگز این موارد را ندیدم که او از کسی رنجش داشته باشد.

*** مرحوم امیدزاده ایام پس از نجات بچه‌ها را چگونه سپری کرد؟

-بسیار سخت و با درد و رنج، حدود ۱۶ سال ما لباس به تنش می‌کردیم و خودم سعی کردم از او پرستاری کنم و مراقب بودم کاری نکنم که موجب رنجش و ناراحتی‌اش شود.

*** آیا جراحت ناشی از سوختگی مرحوم امیدزاده را از هدفش دور نمی‌کرد؟

-نه هرگز، او با خدا معامله کرده بود و همین موضوع موجب عزت و احترامی شد که همه ما چه در زمان حیاتش و یا پس از وفات او همواره شاهد بودیم.

*** بهترین لحظه‌ای که معلم فداکار آن را همیشه مد نظر داشت و از آن یاد می‌کرد، چه بود؟

-همواره همسرم لحظه‌ای که خدمت امام خامنه‌ای رسیده بود را از بهترین روز زندگی خود عنوان می‌کرد و می‌گفتند مدال افتخارم همین بس که از نزدیک «آقا» را زیارت کردم و بر صورتش بوسه زدم.

*** به همسر معلم فداکار در این دوسال پس از رحلت چه گذشت؟

-از زمانی که همسرم از دنیا رفت سلامتی خودم را از دست دادم و اخیراً عمل قلب باز انجام دادم امیدوارم او از من راضی باشد.

نبود همسرم برای من بسیار آزار دهنده است، سن و سالی از من گذشته و کاری از دستم بر نمی‌آید و روزگارم سخت می‌گذرد اما راضی به رضای خدا هستم و همسرم اینگونه می‌خواست و خوشحالم کسی که توانست جان ۳۰ دانش‌آموز یک مدرسه را از مرگ نجات دهد، همسرم است.

*** نگاه مسئولان تاکنون چگونه بوده آیا توجهی به شما می‌شود؟

-ما هیچ انتظاری از مسئولان در مقابل این هدف بزرگ نداریم، همسرم آگاهانه راه خود را انتخاب کرده بود اما امسال روز معلم روز مدیرکل آموزش و پرورش استان به دیدارمان آمد و این روز را تبریک گفت که بنده از این حرکت خوشحال شدم و تشکر می‌کنم.

*** مهم‌ترین آرزوی شما چیست؟

-همسرم همواره فعالیت در آموزش و پرورش را برای خانم‌ها بسیار خوب و مناسب می‌دانست و بنده دو تا دختر دارم و مهم‌ترین درخواستم این است که هر دو دخترم جذب آموزش و پرورش شوند و در این عرصه خدمت کنند.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

نوشته های مشابه

دکمه بازگشت به بالا