نیمی از روستاییان بیمه نیستند /علل شکست بیمه روستاییان
به گزارش ورس به نقل از روزنامه ایران، این صندوق پس از تشکیل به دلیل آنکه در گذشته از اهداف و مأموریتهای تعیین شده خود درخصوص روستاییان و عشایر فاصله گرفته بود نتوانست پوشش بیمهای مناسبی را برای حداقل ۱۹ میلیون روستایی فراهم سازد و همین امر دولت را در اجرای اصل ۲۹ قانون اساس ناکام گذاشت. به اعتقاد برخی و صاحبنظران بیمهای، مهمترین ضعف و شکست این صندوق اعمال نظرهای سلیقهای و خواستههای غیر کارشناسانه برخی مسئولان اجرایی بوده است، زیرا دستوراتی که به این صندق ابلاغ میشد هیچ تناسب و سنخیتی با محاسبات بیمهای و ساختارهای لازم نداشت و همین مسأله باعث شد جمعیت بالقوه روستایی، عشایری و کشاورزی که قابلیت پذیرش در صندوق مذکور را داشتند نتوانند از خدمات و مزایای بیمههای اجتماعی برخوردار شوند. متأسفانه آنچه در آیینه آمار و ارقام در طول ۸سال گذشته دیده می شود در بهترین حالت کمتر از ۶ درصد جمعیت تحت پوشش این صندوق قرار گرفتهاند. در نوشتهای که میخوانید تلاش شده به دلایل شکست این صندوق در گذشته و ویژگیهای بیمه روستاییان و عشایر در حال حاضر پرداخته شود.
یکی از مهمترین اهداف و سیاستهای کلان دولت گسترش و تعمیم نظام بیمهای برای آحاد مختلف جامعه است که این کار از طریق صندوقهای بیمهای متناسب با ماهیت و ساختار تعریف شده برای گروههای هدف دنبال میشود. در این بین صندوق بیمه روستاییان و عشایر نیز براساس مأموریتهای محوله و قلمرو فعالیتش مکلف است همه روستاییان و عشایرکشور را در چارچوب مقررات و ضوابط تعیین شده زیر پوشش بیمهای قرار دهد هر چند این کار از سالهای گذشته آغاز شده اما به دلایل مختلفی همچون ضعف مدیریت، بیبرنامگی و نبود ساختار قدرتمند بیمهای این صندوق در پوشش بیمهای جامعه روستایی با شکست مواجه شده است اما اینکه چرا صندوق بیمه روستاییان و عشایر در اجرای اهداف و برنامههای خود ناکام بوده میتوان به موارد ذیل اشاره کرد:
۱- از آنجا که این بیمه برخلاف دیگر صندوقهای بیمهای اجتماعی فاقد کارفرما است و بیشتر به صورت اختیاری بوده باعث شده افراد کمتری زیر چتر بیمهای این صندوق قرار گیرند، این درحالی است که در صندوق تأمین اجتماعی این روند کاملاً متفاوت بوده و با توجه به صراحت قانون کار و روابط بین کارگر و کارفرما همه افراد مشمول قانون کار بهصورت بیمه اجباری تحت پوشش بیمه قرار میگیرند.
۲- بیشتر روستاییان به دلیل ناآشنایی و شناخت کافی از نوع وظایف و تعهدات صندوقهای بیمه، زمانی که عضو صندوق میشوند انتظار دارند علاوه بر دریافت خدمات درمانی از مزایا و خدمات کوتاه مدت و بلندمدت به همراه مزایای مالی بیمههای اجتماعی برخوردار شوند اما از آن جا که امکانات و خدمات بهداشتی در روستاها و مناطق عشایری محدود است این افراد بیمه بدون درمان را جزو بیمه نمیدانند و به همین دلیل اقبالی به بیمه روستاییان و عشایر نشان نمیدهند که در این زمینه طی دو سال اخیر اقدامات گستردهای برای افزایش ضریب نفوذ بیمه روستاییان انجام شده اما هنوز با وضعیت مطلوب فاصله زیادی است؛ باید با تجدید نظر در ساختارها و نوع فعالیت این بیمه شرایط بهتر و آسانتری برای روستاییان فاقد بیمه اجتماعی ایجاد کرد.
۳ -نگاهی به سطح درآمد روستاییان نشان میدهد این افراد به دلیل پایین بودن درآمدشان و دیگر اینکه بیشتر این افراد مقطعی و فصلی کار میکنند باعث شده که اکثر روستاییان نتوانند حق بیمه خود را بپردازند. به عبارت سادهتر چون این افراد به صورت خویش فرما بیمه میشوند و در قرارداد با صندوق بیمه باید رقمی از حق بیمه را خودشان پرداخت کنند. به دلیل مواردی که ذکر شد اطمینان ندارند بتوانند حق بیمه خود را کامل به صندوق بپردازند به همین دلیل بیشتر آنان از این منظر تمایلی به بیمه کردن خود و خانوادهشان ندارند و آمارها بیانگر آن است که اکثریت روستاییان جزو دهکهای پایین جامعه و از افراد ضعیف و کم درآمد محسوب میشوند. بنابراین برای بیمه کردن این افراد باید به نحوی اقدام کرد که به روستاییان و عشایر فشار سنگین مالی وارد نشود و تسهیلات بیشتری برای جذب آنها به صندوق بیمه فراهم کرد.
۴- ضعف اطلاعرسانی و تبلیغات مناسب در معرفی این بیمه به روستاییان باعث شده شمار زیادی از این افراد از وجود چنین بیمهای مطلع نباشند که در این خصوص لازم است مسئولان صندوق بیمه روستاییان و عشایر با استفاده از ابزارهای تبلیغاتی همچون رسانهها، رادیو و تلویزیون، ائمه جماعت در روستاها و تشکلها و نهادهای مردمی به معرفی خدمات و تعهدات این بیمه هنگام حوادث، از کار افتادگی، بازنشستگی، فوت و درمان بپردازند.
۵- بررسیهای به عمل آمده از موقعیت جغرافیایی برخی از مناطق روستایی و عشایری نشان میدهد به علت پراکندگی روستاها و نبود امکانات مورد نیاز برای اجرای طرح نظاممند و بلند مدت بیمههای اجتماعی صندوق بیمه روستاییان و عشایر نتوانسته است بدرستی به اهداف تعیین شده دست پیدا کند و همین امر علاوه بر اینکه مانع جذب منابع مالی به صندوق شده این امکان و فرصت را از خیلی از روستاییان و عشایر سلب کرده تا خارج از چتر بیمه قرار بگیرند.
۶- در حال حاضر بر اساس قانون، اگر هر روستایی یا عشایری به عضویت صندوق درآید باید کل درآمد یک ساله وی محاسبه و سپس ۱۵ درصد آن به عنوان حق بیمه به صندوق پرداخت شود که از این میزان تنها ۵ درصد را خود فرد پرداخت میکند و ۱۰ درصد دیگر را دولت به دلیل توجه ویژه به جامعه هدف این صندوق پرداخت خواهد کرد اما مشکلی که در این میان وجود دارد و کارشناسان بیمهای هم بر آن تأکید دارند نبود استاندارد مشخص و معین در خصوص سطوح درآمدی گروههای هدف روستاییان، کشاورزان و عشایر است و تا زمانی که مبنا و پایه درآمد این افراد به طور شفاف و دقیق معلوم نباشد نمیتوان نرخ حق بیمه مشخصی برای افراد تعیین کرد، هرچند پیش از این مدیر عامل این صندوق گفته بود که در این صندوق، ۸ سطح درآمدی برای این سه قشر متصور شدهایم که کمترین آن ۲۰۰ هزار تومان و بیشترین آن ۶۰۰ هزار تومان است اما ضرورت دارد در این زمینه محاسبات بیمهای بر اساس درآمدهای واقعی صورت گیرد تا صندوق دچارکسر و زیان مالی نشود.
۷- مزایا و تسهیلات خوبی برای بیمه شدگان روستایی پیشبینی شده است؛ پرداخت مستمری از کار افتادگی تا حوادث ناشی از کار اما به دلیل ضعف تبلیغات و ارائه اطلاعات به افراد فاقد بیمه بویژه در مناطق روستایی و عشایری و نا کارآمدی برخی از دفاتر کارگزاری در معرفی تعهدات بلندمدت بیمه اجتماعی به متقاضیان باعث شده کارکردهای این صندوق برای جامعه روستایی و کشاورزی مغفول و پنهان بماند، به عنوان مثال چنانچه بیمه شده صندوق در اثر حوادث ناشی از کار توسط کمیسیونهای پزشکی صندوق، از کار افتاده کلی شناخته شود بدون در نظر گرفتن مدت پرداخت حق بیمه میتواند تا پایان عمر و پس از آن افراد تحت تکفل از مزایای مستمری ماهانه استفاده کنند، اما چنانچه فردی پس از بیمه شدن در حادثه غیرکاری یا بیماری به تشخیص کمیسیونهای پزشکی صندوق از کار افتاده کلی شناخته شود، با داشتن حداقل یک سال سابقه بیمه و به شرط آنکه طی سال آخر منتهی به شروع بیماری، وقوع حادثه یا تاریخ از کارافتادگی، حق بیمه ۹۰ روز را پرداخت کرده باشد میتواند از مزایای مستمری استفاده کند. وجود چنین تسهیلاتی برای آتیه بیمه شدگان و افراد تحت تکفل آنها از اهمیت بالایی برخوردار است اما نبود آموزشهای لازم و تبلیغات گسترده به گروههای هدف باعث شده این صندوق در پیادهسازی اهداف و برنامههایش که گسترش چتر بیمه برای تمامی روستاییان است ناموفق باشد.
به هرترتیب صندوق بیمه اجتماعی روستاییان و عشایر در حال حاضر یک میلیون و سیصد و پنجاه هزاربیمه شده دارد که این رقم قریب به ۴۵ در صد از جمعیت مشمول عضویت در صندوق است و اگر قرار است این صندوق ضریب نفوذ بیمهای خود را در مناطق روستایی و عشایری و مواردی که قانون تعیین کرده گسترش دهد باید موانع، مشکلات و چالشهای به جامانده از گذشته از پیش روی این صندوق برداشته شود و تصمیمگیری و ایجاد تعهد جدید از سوی نهادهای قانونگذار و دولتی برای آن به نحوی صورت گیرد که این صندوق متحمل فشارهای مالی و هزینهای مضاعف نشود و دیگر آنکه با بررسی و آسیب شناسی عملکرد مدیران قبلی و ارزیابی دقیق وضعیت موجود مبتنی بر اصول بیمهای و مطالعات علمی باید ضمن بازنگری در ساختارها و مأموریتهای این صندوق توانمندیها و ظرفیتهای بالقوه آن را به بهترین شکل به جامعه روستایی و عشایری معرفی کرد.